همه چیز درباره نگهداری و شستشوی سوتین
۲۷ آبان ۱۳۹۷
لک زدایی لباس بعد از آتش سوزی
۲۹ آبان ۱۳۹۷

دوست های خشکشویی ما !
خوشحالم. خیلی خوشحال. و می‌خواهم خوشحالی ام را با شما در میان بگذارم. دیروز خانم داوری و دخترش به خشکشویی ما آمده بودند و خبری آوردند که باعث شد خیلی خوشحال شوم.
اما پیش از آنکه خاطره دیروز را تعریف کنم، باید سابقه دوستی و مقدمه آشنایی مان را برایتان تعریف کنم. داستان دوستی خشکشویی ما و خانواده داوری به سه سال قبل برمی‌گردد؛ زمانی که ما تازه خشکشویی ما ن را در منطقه سهروردی راه اندازی کرده بودیم و مشتری زیادی هم نداشتیم. آن روز، خانم داوری به همراه همسر و دخترش به خشکشویی ما آمده بودند و می خواستند که پرده های خانه شان شسته و اتو شود.
خانواده داوری از همان ابتدا نشان دادند که بسیار مهربان، خوشرو و اهل معاشرت هستند چون در تمام مدتی که ما در خشکشویی ما ن، پرده ها را اندازه می گرفتیم و شستشو و اتوکشی آن را نیازسنجی می کردیم، می گفتند و می خندیدند و با همه کارمندان و متصدیان خشکشویی ناتا شوخی می کردند. در میان همان خنده ها و شوخی ها هم گفتند که اگر از کار و نظم و ترتیب خشکشویی ما خوششان بیاید، به دوستان و همسایه هایشان توصیه میکنند که لباس ها و دیگر اقلام شان را برای شستشو و اتوکشی به خشکشویی ناتا بیاورند.

دوست های خشکشویی ما !

خلاصه دوستی ما ادامه پیدا کرد تا اینکه یک بار، خانم داوری و دخترش برای تحویل گرفتن چند کت چرمی به خشکشویی آمده بودند. سلام و علیک می کردیم که چشمم به کتاب های زبان انگلیسی دختر خانم داوری افتاد. خانم داوری، متوجه نگاه من شد و گفت: بله آقای یعقوبی، دخترم کلاس زبان انگلیسی می رود و اتفاقا معلم ها خیلی هم از پیشرفت و نمره هایش راضی هستند.
من هم خیلی تشویقش کردم که به خواندن انگلیسی و ادامه این راه. بعد هم از او پرسیدم که آیا میتواند صحبت کند یا نه؟ دخترش گفت بله. بعد کمی با هم انگلیسی حرف زدیم و انصافا به نسبت سطحش خوب صحبت می کرد. همان موقع هم خیلی خوشحال شدم که دخترشان از همین سن و سال کم، شروع کرده به زبان خواندن و به درس های مدرسه اکتفا نکرده است. خانم داوری با دیدن اینکه من انگلیسی صحبت میکنم، تعجب کرد و گفت چه طور آقای یعقوبی؟ چه طوری است که شما زبان بلدید؟ گفتم: علاقه دارم و قبلا زبان خوانده ام، به علاوه فکر میکنم همه باید زبان انگلیسی بخوانند و به زبان دیگری غیر از زبان مادری شان مسلط باشند. او هم تایید کرد و به نظرم همه اینها، انگیزه خوبی برای دخترش شد که جدی تر به یادگیری زبان ادامه بدهد.
دیروز که خانم داوری و دخترش به خشکشویی ما آمده بودند، درواقع لباس و کفش شان را برای شستشو یا خشکشویی نیاورده بودند، بلکه آمده بودند احوالپرسی و در بین صحبت هایشان هم خبر دادند که دخترشان با موفقیت، سطح مبتدی را پشت سر گذاشته و سطح جدیدی را تا هفته آینده آغاز میکند؛ خبری که برای من مسرت بخش بود و مرا خوشحال کرد.