من، مشتری خشکشویی ناتا و راننده اسنپ!
شما را نمیدانم اما گاهی برای من اتفاقات عجیب و غریبی در خشکشویی ناتا رخ میدهد. بگذارید اینطوری بگویم که هر روز با یک اتفاق تازه روبرو میشوم. اتفاقاتی که در اکثر موارد، هیچ ارتباطی با خشکشویی و شستشوی لباس یا اتوکشی البسه ندارد. بلکه مربوط به زندگی روزمره مردم میشود. گاهی خیلی غمناک است، گاهی خیلی دردآور و گاهی هم عذاب آور. اتفاقات عجیب و غریبی در خشکشویی ناتا زندگی روزمره مردم مشتری خشکشویی ناتا
یکی از اتفاقات دردآور همین دیروز رخ داد. و طبق معمول در جریان یک گفتگوی عادی و روزمره.
یکی از مشتریهای مان که با او رابطه نزدیکتری دارم و تقریبا دوست هستیم، آمده بود لباسهایش را بگیرد. همینطور که حال و احوال میکردیم، حرفمان به اوضاع اقتصادی و وضعیت معیشت کشیده شد. یکی او میگفت، یکی من و برای اینکه به شکل مشخص تری، بگوید که اوضاع تا چه اندازه وخیم است، داستان آمدنش به خشکشویی ناتا را تعریف کرد.
مشتری خشکشویی ناتا و زندگی روزمره مردم
گفت برای اینکه به موقع به خشکشویی برسد، اسنپ گرفته بوده است. داخل ماشین، با راننده شروع به گفتگو میکند و راننده در بین حرفهایش میگوید که مدرس دانشگاه است. اتفاقات عجیب و غریبی در خشکشویی ناتا زندگی روزمره مردم مشتری خشکشویی ناتا
مشتری خشکشویی ناتا با خودش میگوید ای بابا…. دوباره شروع شد! دوباره به یکی از آن راننده هایی برخوردم که میخواهد به زور وادارم کند بپذیرم که روزی، روزگاری برای خودش کسی بوده و برو بیایی داشته و از بد حادثه کارش به مسافرکشی رسیده است.
از قضا، راننده خیلی سریع متوجه میشود که مشتری خشکشویی ناتا حرفش را باور نکرده است. و احتمالا به همین دلیل هم بوده که فیش حقوقی و کارتش را بیرون میآورد! اتفاقات عجیب و غریبی در خشکشویی ناتا زندگی روزمره مردم مشتری خشکشویی ناتا
مشتری خشکشویی ناتا دیگر نمیتوانسته که انکار کند و نسبت به راننده اسنپ بدبین باشد… فیش و کارت دانشگاه را با شرمندگی نگاه میکند و میبیند که راننده، با فوق لیسانس مدیریت بازرگانی در دانشگاه تدریس میکند اما نمیتواند با این درآمد زندگی اش را بگذراند و مجبور است برای گذران زندگی، رانندگی هم بکند.